![]() |
روحانی: کمونیستها توانستند چهرههایی مثل منتظری و کروبی را از ما بگیرند
|
![]() |
رییس بنیاد تاریخ پژوهی گفت: عوامل فتنه وقتی از حمایت گروهک هایی مثل تجزیه طلبان، بهائیان و همجنس بازان برخوردار می شوند نه تنها ابراز تنفر نمی کنند بلکه مایه افتخارشان است.
![]() مهم ترین اظهارات رییس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی را در ادامه می خوانید:
|
![]() |
![]() |
![]() |
تخریب چهره انقلاب توسط صانعی در مصاحبه با روزنامه ژاپنی
|
![]() |
یوسف صانعی چندی پیش در مصاحبه ای با روزنامه ی ژاپنی (ماینیچی) با بیان اینکه انقلاب از اهداف خود فاصله گرفته است ، ابراز ناامیدی خود را از اوضاع انقلاب اعلام کرده و نظام را به دروغ، تزویر و فریب افکار عمومی متهم می کند و سعی بر مشوش نشان دارد اوضاع ایران و حاکمیت را دارد.
یوسف صانعی چندی پیش در مصاحبه ای با روزنامه ی ژاپنی (ماینیچی) با بیان اینکه انقلاب از اهداف خود فاصله گرفته است ، ابراز ناامیدی خود را از اوضاع انقلاب اعلام داشت. وی طی سخنانی با بیان اینکه " یک انقلاب زمانی از اهداف خود فاصله می گیرد که انسان های آزاده حتی امنیت ابراز سخن هم نداشته باشند" دست به تخریب چهره ی نظام مقدس جمهوری اسلامی در برابر رسانه ی کشور بیگانه می زند. این مرجع معزول در ادامه سخنانش نظام را به دروغ، تزویر و فریب افکار عمومی متهم می کند و سعی بر مشوش نشان دارد اوضاع ایران و حاکمیت را دارد. این در حالی است که امام خمینی (ره) در خصوص فعالیت رسانه های بیگانه می فرمایند: " همه گروه هایی که در خارج کشور هستند، چه با تبلیغات از راه رادیو و تلویزیون و چه تبلیغات از راه مطبوعاتشان، دارند با اسلام معارضه می کنند. مسأله ، مسأله ی ایران نیست. اگر تنها مسأله ایران بود، چندان اهمیت نداشت، اما مقابله با اسلام است، نه مقابله با ایران" شایان ذکر است که این فرد معلوم الحال به دلیل انزوای ناشی از اعتراضات مردمی به وی و همچنین عزل او از مرجعیت به وسیله جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به دنبال مطرح کردن خود در بین مخالفین و معاندین نظام می باشد که مصاحبه ی اخیر وی با روزنامه ی ژاپنی در همین راستا صورت گرفته است. |
![]() |
![]() |
![]() |
قهوه قجری و نفاق فرهنگی
|
![]() |
قضیة مجموعة قهوة تلخ ساختة مهران مدیری (و نه خود او) متأسفانه امروز وجوهی پیدا کرده است که در خور فرهنگ و فضای فرهنگی کشور نیست.
تحلیل محتوای این مجموعه را باید در موقعیتی دیگر انجام داد و اینجا مجالی برای آن نیست و اساساً چندان ضرورتی هم ندارد. ولی تنها باید به ذکر این نکته و یا هشدار به مخاطبان و بینندگان آن پرداخت که در مواجهه با این مضامین و این گونه محصولات شبهفرهنگی، نباید موضوعات اصلیتری را که قربانی میشوند تا منافعی برای برخی تأمین شود نادیده گرفت. راه گریز از این فریبخوردگی فرهنگی هم مطالعه و افزایش سطح دانش و سلیقه است وگرنه چنین محصولاتی به هیچ وجه دانشی و سلیقهای را در هیچ مخاطبی بالا نمیبرند. به هر حال، از این مقدمة کوتاه که بگذریم باید به حرف و سخن اصلی بپردازیم که عبارت است از بداخلاقیهایی که در حواشی این مجموعه و امثال آن بروز میکنند و الگویی میشوند برای دیگران و جالب آنکه در حالی که تهیة چنین مجموعهای برای به نقد کشیدن رفتارهای ناصواب ایرانیان است، خود مروج رفتارهای نادرستی میشود که بر رفتارها و عادات بد قدیم افزوده میگردد! علت العلل چنین پدیده ای، اولویت منافع مادی است بر کار فرهنگی.
از سوی دیگر، این مجموعه باید حمایت شخصیتها و مسئولان فرهنگی را به خود جلب کند. چرا؟ چون از آن ناحیه هم امکان سود وجود دارد و حتی امکان سود مضاعف. به یاد داریم که زمانی گفته شد تعدادی از الواح این مجموعه توسط وزارت ارشاد تهیه و میان ائمه جمعه کشور توزیع شده است. در توجیه این اقدام که معلوم نشد راست یا نه (و چرا وزارت ارشاد با بودجه بیتالمال دست به این کار زده و با چه مجوزی)، باز گفته شد که قرار است ائمه جمعه نظر دهند که محتوای آن قابل قبول است یا نه. بعداً هم هیچ خبر دیگری از اینکه نظر ائمه جمعه چه بوده منتشر نشد. خود به خود، همین یک اقدام کافی بود تا گروه دیگری از مردم که قضاوت روحانیت را صائب میدانند به «خریدن» این مجموعه ترغیب شوند. باید پنداشت که این اقدام هم در راستای برنامة تبلیغاتی مجموعه صورت گرفته است. یعنی یک دستگاه دولتی عریض و طویل، عامل تبلیغاتی برای توزیع یک مجموعه شده و چنین چیزی بسیار نادر است و نادرست.
اما یک وجه دیگر ماجرا، به شخصیتهای فرهنگی کشور و مسئولان این حوزه برمیگردد که به نظر نگارنده بسیار مهم و حساس است. اینکه مثلاً آقای عزتالله انتظامی بر سر صحنة ضبط آن برده شود، و از ایشان خواسته شود در مدح آن چیزی بگوید، موضوع سادهای نیست. آقای انتظامی تا آنجا که به یاد داریم در هر مجلس و همایش و محفلی که میرود اهل مدح و مجیزگویی نیست و راست و رک و پوستکنده حرفش را میزند. اما چرا سر این صحنه چنین نیست؟ آیا مناسبات پنهان سینماییها و «ملاحظات خاص» و رودربایستی باعث این رفتار شده است؟ نمیدانیم. ولی مشخص است که این روند طبیعی نبوده است.
تقریباً همه میدانند که مجموعة قهوه تلخ به دلیل عدم توافق مالی میان سرمایهگذاران و مسئولین سیما، از این رسانه پخش نشد. صداوسیما هم طبق روال قراردادهایش مسئولیتی در قبال هزینه های تولید این گروه از تولیدات تلویزیونی ندارد. یعنی اگر به هر دلیل نامربوط به صداوسیما، از این رسانه پخش نشود، مسئولیت هزینه ها بر عهدة سازندگان و سرمایه گذاران است. تقریباً همة تلویزیونهای دنیا همین گونه عمل میکنند. پس از عدم توافق میان تهیه کنندگان قهوة تلخ و صداوسیما، این امکان برای آنها مهیا شد که تولید خود را مانند محصولات فرهنگی دیگر در شبکة خانگی عرضه کنند تا به هر ترتیب متضرر نشوند. این امکان هم از طریق وزارت ارشاد و در چهارچوب حمایت از محصولات فرهنگی تولید داخل و کمک به تهیه کنندگان فراهم گردید که تا مدتی مطابق روال معمول این عرضه ادامه یافت. اما در کنار این روند، برخی مسائل حاشیهای هم در رابطه با این مجموعه دامن زده شد که در جای دیگر قابل بررسی و تحلیل است که چرا در حوزة فرهنگ این گونه رفتارهای ناصواب باب شده و یا باب میشود و آن هم برای منافع شخصی.
|
![]() |
![]() |
![]() |
آقای خاتمی؛ لطفا این نامه را امضا کنید
|
![]() |
با سلام خدمت ملت شریف و شهدپرور ایران
![]() ردایی که به دست آوردنش به مراتب آسانتر از بخشیدنش بود. فردای ۲ خرداد ۱۳۷۶ وقتی سفارش دوختن ردایی جدید را می دادم فکر نمی کردم که روزی حتی بعد از واگذاری مسئولیت، باید پاسخگوی تمام حرکات و سکناتم باشم. حتی برای حضور در مراسم دامادی پسر یکی از دوستان! وقتی خود را در پاستور دیدم احساس کردم به خیلی ها مدیون هستم. اما دقیقا نمی دانستم به چه کسانی و به چه مقدار. گاهی اوقات که افراد برای گرفتن امتیازی به ازای خدمتی که به من کرده بودند می آمدند، جمله استاد در گوشم طنین افکن می شد که "سعی کن شیفته خدمت باشی نه تشنه قدرت". به یاد دارم روزی که شهید بهشتی مرا به امامت مرکز اسلامی هامبورگ می فرستاد چند لحظه ای به چشمانم خیره شد. شاید می خواست متذکر شود که " شیفته خدمت باش نه تشنه قدرت". ۲ تیر ۱۳۸۴ را هرگز از یاد نخواهم برد. روزی که به سرعت به نفع فردایی سرنوشت ساز سپری می شد. فردایی که 4 سال تمام طول کشید تا به غروب برسد و تنها امید واهی من سپیده دم 23 خرداد 1388 بود. ۲۲ خرداد ۱۳۸۸طولانی ترین روز عمر من بود. حتی طولانی تر از ۲ خرداد ۱۳۷۶. به هر حال در سال ۷۶ اگر انتخاب نمی شدم چیز خاصی را ازدست نمی دادم اما اگر دهمین انتخابات ریاست جمهوری را آن طور که فکر می کردم به پایان نمی رسید همه چیز خراب می شد. چون همه پلهای پشت سرم را تا آن لحظه خراب کرده بودم. همه اعتبار گذشته خود را برای فرد که نه ، برای گروهی موسوم به جنبش سبز خرج کرده بودم. همه اعتبارم را. آری، همه اعتبارم . هر آنچه که از نام پدرم برایم باقی مانده بود. پدری که بنیانگذار جمهوری اسلامی در پیامی وی را «یکی از چهرههای تقوا، خلوص و ایمان» توصیف کرد. هرآنچه که استاد شهید بهشتی به اعتبارم افزوده بود. هرآنچه که مردم با انتخاب خود به آن اعتبار بخشیدند و هر آنچه که تا آن روز به دست آورده بودم. می خواهم در آستانه سالروز ورود آن وجود مقدس در خاکی مبارک، اعترافاتی را در پیشگاه مردم شریف ایران داشته باشم. پیشاپیش امیدوارم همه عزیزانی که روزی به واسطه لباسی مقدس به من احترام می گذاشتند، لذت عفو را در قیاس با انتقام بچشند. هرگز خودم را به خاطر خون دلهایی که به مقام معظم رهبری در دوران صدارتم دادم نمی بخشم. اصرار به رهبر انقلاب برای تصمیم گیری باب میل من در اتفاقات کوی دانشگاه و قانون مطبوعات و... را فراموش نمی کنم. هرگز خودم را به خاطر افکار و اعمالی که دشمنان انقلاب را شاد و امیدوار می کرد نمی بخشم. هرگز حمایت معنوی خودم را از افردی که در نشست برلین حضورفعال داشتند را فراموش نمی کنم.هرگز خودم را... من نیز مانند شما مردم عزیز فراموش نخواهم کرد تلاشم را در دفاع از آقای ابطحی و حجاریان و تاجزاده. کسانی که تنها قسمتی از افکارشان افتضاحات فتنه ۱۳۸۸ را پدید آورد. شاید که نه، بایستی پیش از عملیاتی شدن افکار دوستانم که می دانستم چه فاجعه ای به بار خواهد داد اعلام برائت می کردم. از ملت صبور ایران عاجزانه خواهشمندم مرا به خاطر کوتاهی در فاصله گرفتن از اشراری که عاشورای ۱۳۸۸ را رقم زدند ببخشند. سکوتی که به مراتب بیشتر از حمایت رسمی کمکشان بود. سکوتی که از فریادهای منافقین بر علیه انقلاب عزیز بلندتر بود. کاش سکوت علی(ع) را می فهمیدم. کاش قبل از فریاد امت بیدار می فهمیدم که هر سکوتی ممدوح نیست. این توبه نامه را نه از ترس محاکمه و نه از ترس راهی نداشتن برای برگشت که تنها برای حلالیت از داغدیدگان فتنه سال گذشته می نویسم. داغدیدگان نه فقط کسانی که جراحت دیده اند که زخم دل خوردگان را بیشتر شامل می شود. این بار واقعا تصمیم گرفتم که خودم باشم. پسر سید روح الله خاتمی. شاگرد شهید بهشتی. معتمد تمام ملت فهیم ایران. همان خاتمی که سال 75 به فرمان مقام معظم رهبری افتخار عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی نصیبش شد. می خواهم دوباره مردم به من اعتماد داشته باشند نه برای انتخاباتی مجدد که برای داشتن قلبی آرام. امیدوارم دوباره بتوانم اعتماد رهبر انقلاب را با رفتاری صادقانه به خود جلب کنم. |
![]() |
![]() |
![]() |
انتقادشدید ۲مرجع تقلید از بانکها
|
![]() |
آیت الله مکارم شیرازی گفت : برخی بانکها برای کسب درآمد بیشتر ، به راه غیر شرعی متوسل می شوند . به گزارش کلمه به نقل از واحد مرکزی خبر این مرجع تقلید در دیدار رئیس شورای هماهنگی بانکها افزود تنها قید عبارات معاملات شرعی در عقود بانکی کافی نیست بلکه باید به آنها عمل کرد ولی متاسفانه بر خلاف فعالیتهای خوبی که انجام شده ، بانک ها به سمت بانکداری غربی حرکت می کنند و برای درآمد بیشتر از راههای شرعی خارج می شوند . آیت الله مکارم شیرازی با بیان اینکه از عملکرد برخی بانک ها شکایاتی به ما می رسد افزود : عقود شرعی در برخی معاملات بانکی رعایت نمی شود و متاسفانه این روند رو به گسترش است که در صورت رعایت نشدن اصول این عقود ، معاملات عین رباخواری خواهد بود . وی تصریح کرد : برخی بانک های خصوصی هم با دریافت سودهای زیاد و جریمه های غیرشرعی و حتی جریمه بر جریمه ، خاطرات بدی را در اذهان مردم ایجاد می کنند . این مرجع تقلید خطاب به مسئولان بانک ها با بیان اینکه از مال مردم باید برای رفاه مردم استفاده شود گفت : بانکها باید قرض الحسنه حساب های جاری را بیشتر کنند . آیت الله نوری همدانی هم در دیدار رئیس شورای هماهنگی بانک های کشور گفت : حرام خدا هیچ گاه با تغییر الفاظ و نوع بیان ، حلال نخواهد شد . این مرجع تقلید با انتقاد از شیوه پرداخت و دریافت سود در بانک ها گفت : دریافت جریمه دیرکرد به ازای هر روز تاخیر در پرداخت اقساط و پرداخت سود به سپرده های مردم با این شیوه ای که در بانکها معمول است عین رباخواری است .
|
![]() |
![]() |
![]() |
ما دسته جمعي خودكشي كرده ايم
|
![]() |
يك سلطنت طلب مقيم آمريكا تصريح كرد پسر دوم محمدرضا پهلوي قرباني دعواي حيدري نعمتي شده است. به گزارش کلمه ، مهرانگيزكار همسر سيامك پورزند درباره عليرضا پهلوي كه به تازگي با شليك گلوله اي در بوستون خودكشي كرد- يا كشته شد- مي نويسد: مادرم مي گفت پسر دوم شاه جنم دارد. به پدر بزرگش رضاخان رفته و مي تواند ايران را نجات دهد. آن زمان نمي فهميدم چرا بايد يك بچه دو سه ساله كه گفته مي شد شكل رضاشاه است بايد ايران را نجات دهد. بعدها دعواهاي حيدري نعمتي اتفاق افتاد و همچنان ادامه دارد و بچه اي كه او به چشمهايش اميد بسته بود دو سه روز پيش به ضرب گلوله اي مغز خود را پريشان كرد. كجا؟ در بوستون آمريكا. جائي كه شاه مورد علاقه مادرم و به تعبير او ناجي ايران پناه گرفته بود. وي اضافه مي كند: تا دو سه روز پيش عليرضا پهلوي فقط همشهري من در بوستون بود. اي كاش به او مي گفتم همه ما تاج و تخت از دست داده ايم. به ما شبيخون زده اند. عليرضا پهلوي پس از مرگ گويي عضوي از خانواده ام شده و احساس مي كنم خويشاوندي را از كف داده ام. تبعيد هولناك است. شاه و گدا اينجا از درد مشتركي رنج مي برند. اينجا شاهان به همان اندازه گدايان، توجه و اعتنا را گدايي مي كنند. تبعيدي در هر موقعيتي كه هست تنهاست، گاه در خيال از كاه، كوه مي سازد و گاه از كوه كاه. شايد به تعبير هوشنگ اسدي ]سلطنت طلب[ ما او را كشته ايم. ولي اين تعبير روي ديگري هم دارد كه هوشنگ از واگويي اش طفره مي رود. روي ديگر اين است كه ما دسته جمعي خودكشي كرده ايم ]![ اراده عليرضا بر نيستي كه رهرو راه انتخابي خواهرش ليلا شد، جاي بحثي باقي نمي گذارد كه اعضاي خانواده پهلوي نتوانسته اند از زندگي دور از ايران با وجود برخورداري از ثروت و امكانات بسيار لذت ببرند. وي آنگاه تلاش كرد از اين خودكشي يا تسويه حساب خانوادگي سمبل مبارزات اپوزيسيوني بسازد! در همين حال، سايت ضد انقلابي ايران گلوبال هم اين سوال را پيش كشيده كه «آيا بايد از خودكشي اعتراضي در ميان اپوزيسيون حمايت كرد؟»! و در پاسخ نوشت:عليرضا پهلوي در بوستون خودكشي كرد. بعضي ها تحليل هاي روانشناسي ارائه و بعضي هم آن را اعتراض سياسي عنوان و خودكشي اعتراضي در نوع خود با اهميت است چرا كه به عنوان يك پارادايم اعتراضي ممكن است در جنبش سبز مطرح شود. نويسنده اين مطلب نبوغ آميز در عين حال چند سطر از فاز خودكشي دنده عقب گرفت و نوشت: به جاي خودكشي، راه نافرماني را بيشتر مي پسندم. مثلاً مي توان در ايران خمس و زكات نداد يا به جاي اعتصاب غذا در زندان، اقدام به روزه خواري در ماه رمضان كرد ]![ راه خودكشي حتي نبايد به عنوان آخرين راه تلقي شود. هر يك نفري كه در خودكشي اعتراضي از دست برود، سرمايه اي از جنبش سياسي و مدني است كه از دست مي رود. يادآور مي شود تلاش براي شستن آبروريزي جديد در ميان محافل ضدانقلاب و نسبت دادن مرگ عليرضا پهلوي به اعتراض سياسي و... در حالي است كه نامبرده اساساً در باغ بحث هاي سياسي نبوده و آخرين خبر منتشره درباره وي، صرفاً از افسردگي او به خاطر غرق شدن معشوقه اش در دريا حكايت مي كرده است. از سوي ديگر اگر خودكشي به معناي اعتراض سياسي در ميان سلطنت طلبان جايي داشت علي القاعده رضا ربع پهلوي به اين كار سزاوارتر بود كه فعلاً وقت خودكشي ندارد و مشغول بالا كشيدن اموال غصبي خاندان پهلوي (اموال غارت شده از ملت ايران) است.
|
![]() |
![]() |
![]() |
اظهارات عجیب قائم مقام کروبی!
|
![]() |
قائم مقام كروبي در حزب اعتماد ملي گفت: اصلاحات جرياني است كه با خط امام پيوند ناگسستني و با تفكر نوراني بنيانگذار انقلاب رابطه مستقيم دارد. منتجب نيا همچنين در واكنش به اظهارات دبير شوراي نگهبان كه به اعتبار نقش آفريني اصلاح طلبان در فتنه سال گذشته، اعلام كرده بود آنها حق حضور در انتخابات ندارند، گفت: شوراي نگهبان از لحاظ شرعي و قانون اساسي نبايد وارد مسائل جناحي و قطبي شود و در اين زمينه اظهارنظر كند زيرا عملكرد اين نهاد مهم نظام را به طور كلي زير سؤال مي برد. ما معتقديم كشور داراي قانون اساسي است اما بايد پرسيد كدام يك از گفتار اين آقايان منطبق با قانون اساسي است. اين اظهارات در حالي از سوي منتجب نيا عنوان شده كه دشمنان خوني خط امام- از سلطنت طلب ها گرفته تا منافقين و بهائيت و چپ هاي آمريكايي- طي 18 ماه گذشته بارها خيانت كروبي به امام و انقلاب را مورد ستايش و تمجيد قرار داده اند. همچنين حتماً آقاي منتجب نيا به خاطر دارد كه وقتي سال گذشته كروبي به همراه موسوي و خاتمي، اوباش ضدانقلاب را دعوت به خودنمايي در راهپيمايي روز قدس كرد، همين اوباش به نفع آمريكا و رژيم صهيونيستي شعار داده و روي شعار بنيادين «جمهوري اسلامي» خط كشيدند يا در 16 آذر به تصوير حضرت امام بي حرمتي كردند و در ادامه خط وقاحت، به ساحت امام حسين(ع) در روز عاشورا تعرض كردند. اكنون از آقاي منتجب نيا بايد پرسيد جاده صاف كني براي اين حرمت شكني ها، همراهي با تفكر نوراني حضرت امام بود يا سواري دادن به استكبار و گروهك هاي ضد امام؟ و آيا اين تحركات را مي توان به حساب رفتار و رقابت هاي جناحي گذاشت؟ يا اگر شوراي نگهبان طبق رسالت خود نسبت به اين تحركات ابراز بيزاري كرد، مي شود نام رفتار جناحي بر آن گذاشت؟ يعني اگر جماعتي خواستند كشور را به آمريكا و انگليس و اسرائيل بفروشند، بايد سكوت كرد چون ممكن است همان پياده نظام مزدور- و بعضاً بي جيره و مواجب- انگ رفتار جناحي بزنند؟ وقتي سروش از حاميان اصلي دبير كل اعتماد ملي در انتخابات، فقه و فقاهت و جمهوري اسلامي اين ميراث بزرگ حضرت امام را با گروهك طالبان مقايسه كرد، امثال آقاي منتجب نيا در كدام لاك خزيده بودند؟! و آن روز كه اوباش دنبال سرنگوني جمهوري اسلامي و تغيير قانون اساسي بودند، نظاير اين آقا جز به حماله الحطبي اوباش مشغول بودند؟ آنها حتي همين امروز هم حاضر نيستند از جريان فتنه گر و برانداز ابراز برائت كنند چون بدان آلوده اند.
|
![]() |
![]() |
![]() |
کمک مالی واحد سنندج دانشگاه آزاد به یک گروه تجزیه طلب
|
![]() |
کمک مالی واحد سنندج دانشگاه آزاد به یک گروه تجزیه طلباتفاقات جدید در برخی شهرهای کشور پیرامون دانشگاه آزاد ضرورت ایجاد اصلاحات ساختاری در این مجموعه سیاسی اقتصادی بزرگ و وسیع را بیش از پیش نمایان میکند.
|
![]() |
![]() |
![]() |
دفاع برادر زن جاسبی از دانشجوی پولی
|
![]() |