خود پنداری اشرافیت
خبري

روحانی: کمونیست‌ها توانستند چهره‌هایی مثل منتظری و کروبی را از ما بگیرند
رییس بنیاد تاریخ پژوهی گفت: عوامل فتنه وقتی از حمایت گروهک هایی مثل تجزیه طلبان، بهائیان و همجنس بازان برخوردار می شوند نه تنها ابراز تنفر نمی کنند بلکه مایه افتخارشان است.

 

روحانی: کمونیست‌ها توانستند چهره‌هایی مثل منتظری و کروبی را از ما بگیرندبه گزارش کلمه ، حجت الاسلام سید حمید روحانی صبح امروز در نشستی خبری گفت: در شرایطی قرار داریم که توطئه امام زدایی با شیوه نوینی دنبال می شود.

مهم ترین اظهارات رییس بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی را در ادامه می خوانید:

  • عده‌ای دیگر سعی دارند با زنده کردن اندیشه لیبرالی با اندیشه امام مقابله کنند و مطرح کردن مکتب ایرانی و جمهوری ایرانی امام را زیر سوال بردند و از طرفی دیگر کسانی سعی دارند با حمایت از مهره‌ها و چهره‌هایی که امام به آن‌ها تو دهنی زده بود، آن‌ها را مطرح کنند. مثل شریعتمداری و منتظری.
  • یکی از سران فتنه به نام مهدی کروبی در آخرین اطلاعیه‌ای که داده است امام را زیر سوال می‌برد و می‌گوید شرکت کنندگان در برنامه‌ اتهام‌زنی رسانه‌ ملی به کرات از تعریف دولت‌های خارجی از سران جنبش سخن گفتند و این اتفاق را دلیل بر خروج سران جنبش از چارچوب نظام اسلامی فرض کردند، در حالی که قبل از پیروزی انقلاب، امام(ره) در نجف و پاریس مصاحبه می‌کردند و اولین مصاحبه ایشان با لوموند فرانسه در نجف بوده است.
  • توطئه امام زدایی از زمان های دور وجود داشته است. دشمن در مقاطع تاریخی به این نتیجه رسید که با کوبیدن امام (ره) نمی توان ایشان را از قلب ها بیرون کرد و آرمان هایش را زیر سوال برد.
  • دشمن دریافته است که با این طریق نمی تواند اندیشه امام (ره) را مغلوب کند. اکنون با سه شیوه با اندیشه های امام (ره) بازی می شود.
  • شیوه اول را سران و عوامل فتنه دنبال می کنند و سعی دارند با تحریف تاریخ و دروغ پردازی خیانت خود را به نحوی به امام (ره) منتسب کنند.
  • شیوه دوم را کسانی پی گیری می کنند که سعی دارند با زنده کردن اندیشه های لیبرالیستی به نحوی با اندیشه های امام (ره) مقابله کنند. این دسته با طرح مکتب ایرانی، جمهوری ایرانی و امثال اینها تلاش دارند افکار و آموزه های امام (ره) را زیر سوال ببرند.
  • جریانی هم سعی دارد با حمایت از مهره ها و چهره هایی همچون شریعتمداری و منتظری که امام (ره) به آنها تو دهنی زد آنها را مطرح کند تا امام (ره) را ظالم جلوه دهد.
  • این سه جریان زیرکانه پی گیری می شود. نمونه جریان نخست که دردناک است در آخرین اطلاعیه مهدی کروبی شاهدیم که وی به تحریف تاریخ پرداخته است.
  • در نهضت امام (ره) که از سال1341 آغاز شد گروهک ها و جریان های سیاسی همچون جبهه ملی سعی می کردند از امام (ره) دوری کنند. اما سرانجام این گروه ها دریافتند که برای کسب اعتبار نزد مردم باید از امام (ره) حمایت کنند.
  • این گروه ها برای انتشار اعلامیه ها و سخنرانی های امام (ره) با یکدیگر رقابت داشتند. اما امام (ره) صریحا از گروه های منحرف کمونیستی، مارکسیستی و منحرفان از مکتب تشیع ابراز تنفر کردند و آنها را خائن به مملکت و اسلام دانستند.
  • کروبی در پاسخ به نامه احمد توکلی از جریان منافقین اظهار برائت نمی کند و حتی خود را با امام (ره) مقایسه کرده است.
  • رسانه های خارجی از سران و عوامل فتنه حمایت کرده اند و این افراد خود را با امام (ره) و مصاحبه های ایشان با رسانه ها در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی مقایسه می کنند. این در حالی است که از آغاز نهضت امام (ره) تا سال56 هیچ یک از این رسانه ها و مقامات خارجی نه تنها سراغ امام (ره) نرفتند بلکه ایشان را بایکوت خبری کردند.
  • حرف کروبی در این باره و مقایسه خود با امام (ره)؛ خیانت، تحریک و جریان منافقانه است.
  • ستایش سران استکباری، کاخ سفید و رژیم صهیونیستی را با مصاحبه امام (ره) مقایسه می کنند اما از آن روز که نهضت امام (ره) شروع شد تا زمانی که ایشان رحلت کردند جهان استکبار حتی یک سطر هم از ایشان تعریف و تمجید نکرد. تصمیم ما این است که تعریف و ستایش های سران استکبار از سران فتنه را جمع آوری کنیم و خواهیم دید که کتاب حجیمی از این تعریف و تمجیدها حاصل خواهد شد.


 

تخریب چهره انقلاب توسط صانعی در مصاحبه با روزنامه ژاپنی
یوسف صانعی چندی پیش در مصاحبه ای با روزنامه ی ژاپنی (ماینیچی) با بیان اینکه انقلاب از اهداف خود فاصله گرفته است ، ابراز ناامیدی خود را از اوضاع انقلاب اعلام کرده و نظام را به دروغ، تزویر و فریب افکار عمومی متهم می کند و سعی بر مشوش نشان دارد اوضاع ایران و حاکمیت را دارد.

 

 یوسف صانعی چندی پیش در مصاحبه ای با روزنامه ی ژاپنی (ماینیچی) با بیان اینکه انقلاب از اهداف خود فاصله گرفته است ، ابراز ناامیدی خود را از اوضاع انقلاب اعلام داشت.

وی طی سخنانی با بیان اینکه " یک انقلاب زمانی از اهداف خود فاصله می گیرد که انسان های آزاده حتی امنیت ابراز سخن هم نداشته باشند" دست به تخریب چهره ی نظام مقدس جمهوری اسلامی در برابر رسانه ی کشور بیگانه می زند.

این مرجع معزول در ادامه سخنانش نظام را به دروغ، تزویر و فریب افکار عمومی متهم می کند و سعی بر مشوش نشان دارد اوضاع ایران و حاکمیت را دارد.

این در حالی است که امام خمینی (ره) در خصوص فعالیت رسانه های بیگانه می فرمایند: " همه گروه هایی که در خارج کشور هستند، چه با تبلیغات از راه رادیو و تلویزیون و چه تبلیغات از راه مطبوعاتشان، دارند با اسلام معارضه می کنند. مسأله ، مسأله ی ایران نیست. اگر تنها مسأله ایران بود، چندان اهمیت نداشت، اما مقابله با اسلام است، نه مقابله با ایران"

شایان ذکر است که این فرد معلوم الحال به دلیل انزوای ناشی از اعتراضات مردمی به وی و همچنین عزل او از مرجعیت به وسیله جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، به دنبال مطرح کردن خود در بین مخالفین و معاندین نظام می باشد که مصاحبه ی اخیر وی با روزنامه ی ژاپنی در همین راستا صورت گرفته است.



 

قهوه قجری و نفاق فرهنگی
قضیة مجموعة قهوة تلخ ساختة مهران مدیری (و نه خود او) متأسفانه امروز وجوهی پیدا کرده است که در خور فرهنگ و فضای فرهنگی کشور نیست.

گذشته از محتوای آن که در قالب به نقد کشیدن تاریخ ایران و رفتارهای متناقض ایرانیانِ درباری - در ادامة همان مضمونی که در شب­های برره وجود داشت- راه و روش­های موج­سواری و کسب منافع مالی به قیمت تخریب هویت ملی و ترویج بداخلاقی فرهنگی، حاشیه­های آن هم بسیار بد و ناهنجار است و در واقع همین حاشیه­هاست که از آن باید به عنوان بداخلاقی فرهنگی یاد کرد.

 

 

تحلیل محتوای این مجموعه را باید در موقعیتی دیگر انجام داد و اینجا مجالی برای آن نیست و اساساً چندان ضرورتی هم ندارد. ولی تنها باید به ذکر این نکته و یا هشدار به مخاطبان و بینندگان آن پرداخت که در مواجهه با این مضامین و این گونه محصولات شبه­فرهنگی، نباید موضوعات اصلی­تری را که قربانی می­شوند تا منافعی برای برخی تأمین شود نادیده گرفت. راه گریز از این فریب­خوردگی فرهنگی هم مطالعه و افزایش سطح دانش و سلیقه است وگرنه چنین محصولاتی به هیچ وجه دانشی و سلیقه­ای را در هیچ مخاطبی بالا نمی­برند.

به هر حال، از این مقدمة کوتاه که بگذریم باید به حرف و سخن اصلی بپردازیم که عبارت است از بداخلاقی­هایی که در حواشی این مجموعه و امثال آن بروز می­کنند و الگویی می­شوند برای دیگران و جالب آنکه در حالی که تهیة چنین مجموعه­ای برای به نقد کشیدن رفتارهای ناصواب ایرانیان است، خود مروج رفتارهای نادرستی می­شود که بر رفتارها و عادات بد قدیم افزوده می­گردد! علت العلل چنین پدیده ای، اولویت منافع مادی است بر کار فرهنگی.

در مورد قهوه تلخ، این موضوع چنین اتفاق می­افتد که از یک سو باید هر چه بیشتر از مردم جامعه به دیدن آن و به عبارت دقیق، خریدن آن ترغیب شوند، چه با وعدة جایزه­ های بزرگ و چه با دامن زدن به حاشیه­های آن و چه حتی با سوار کردن تحلیل­های من در آوردی بر آن و استفاده از فضای فکری و گرایش­های حاکم بر جامعه و حتی تحریک اقشار مختلف، مانند دانشجویان و روحانیان و اصناف و... و خلاصه به هر طریقی که بتوان پول درآورد. و البته این یک رفتار اخلاقی نیست. بسیاری از کسانی که به هر دلیلی تحت تأثیر فضاسازی­های صورت­گرفته، قسمت­های اول این مجموعه را «خریدند» و دیدند، بعداً آن را رها کردند چون انتظار بیشتری داشتند و به فراست دریافتند که این همه هزینة تبلیغات و حاشیه­سازی، برای فروش کالایی باکیفیت نبوده است.

از سوی دیگر، این مجموعه باید حمایت شخصیت­ها و مسئولان فرهنگی را به خود جلب کند. چرا؟ چون از آن ناحیه هم امکان سود وجود دارد و حتی امکان سود مضاعف. به یاد داریم که زمانی گفته شد تعدادی از الواح این مجموعه توسط وزارت ارشاد تهیه و میان ائمه جمعه کشور توزیع شده است. در توجیه این اقدام که معلوم نشد راست یا نه (و چرا وزارت ارشاد با بودجه بیت­المال دست به این کار زده و با چه مجوزی)، باز گفته شد که قرار است ائمه جمعه نظر دهند که محتوای آن قابل قبول است یا نه. بعداً هم هیچ خبر دیگری از اینکه نظر ائمه جمعه چه بوده منتشر نشد. خود به خود، همین یک اقدام کافی بود تا گروه دیگری از مردم که قضاوت روحانیت را صائب می­دانند به «خریدن» این مجموعه ترغیب شوند. باید پنداشت که این اقدام هم در راستای برنامة تبلیغاتی مجموعه صورت گرفته است. یعنی یک دستگاه دولتی عریض و طویل، عامل تبلیغاتی برای توزیع یک مجموعه شده و چنین چیزی بسیار نادر است و نادرست.

در مقطع دیگری از این سناریو، گفته شد که این مجموعه به فلان شخصیت سیاسی خارجی «هدیه» شده است! راست و دروغ این هم به کنار اما چنین موضوعی برای این مطرح شد که «شأن» این مجموعه را چنان بالا ببرد که یک مقام سیاسی خارجی آن را پذیرفته است. انگار که مثلاً یک تخته قالیچة ایرانی است. هیچ توضیحی هم داده نشد که فلان شخصیت خارجی که زبان فارسی را نمی­داند و اگر هم بداند دست و پا شکسته می­داند و شوخی­های زبانی و کوچه بازاری آن را اصلاً نمی­تواند بفهمد و با تاریخ ایران هم نااَشناست، چه فایده­ای از چنین مجموعه­ای می­تواند ببرد و این چه دردی را از این مجموعه دوا می­کند. بی­گمان تنها فایدة این کار هم نوعی فریب افکار عمومی بوده است.

اما یک وجه دیگر ماجرا، به شخصیت­های فرهنگی کشور و مسئولان این حوزه برمی­گردد که به نظر نگارنده بسیار مهم و حساس است. اینکه مثلاً آقای عزت­الله انتظامی بر سر صحنة ضبط آن برده شود، و از ایشان خواسته شود در مدح آن چیزی بگوید، موضوع ساده­ای نیست. آقای انتظامی تا آنجا که به یاد داریم در هر مجلس و همایش و محفلی که می­رود اهل مدح و مجیزگویی نیست و راست و رک و پوست­کنده حرفش را می­زند. اما چرا سر این صحنه چنین نیست؟ آیا مناسبات پنهان سینمایی­ها و «ملاحظات خاص» و رودربایستی باعث این رفتار شده است؟ نمی­دانیم. ولی مشخص است که این روند طبیعی نبوده است.

همین موضوع در خصوص مسئولان فرهنگی کشور هم صدق می­کند. هنگامی که یک مسئول مثلاً از وزارت ارشاد به جایی دعوت می­شود، مشخص است که به واسطة موقعیت و شخصیت حقوقی­اش مورد توجه واقع شده و به همین دلیل موظف است بسیار مراعات کند که مبادا کاری کند و حرفی بزند و وعده­ای بدهد که حق نباشد. اینکه مقام و مسئولیت واگذار شده به افراد، «امانت» است، بسیار مهم است و اگر این ذهنیت در مسئولین باشد، که باید باشد، همواره متوجه هستند که به گونه­ای عمل نکنند و تصمیم نگیرند که به آن امانت خیانت شود. این را به صورت کلی گفتم و انشاءالله در مورد حضور بی­توجیه برخی مسئولین در صحنه­ای که حتی بر روی خبرنگاران هم بسته است و آنان مجبورند با هماهنگی­های عجیب و غریب و پذیرش تعهدات پنهان و نانوشتة سنگین در اطراف آن حضور یابند، مصداق نداشته باشد. اما همان حضور و «خبرساز» شدنش هم جای تأمل دارد.

تقریباً همه می­دانند که مجموعة قهوه تلخ به دلیل عدم توافق مالی میان سرمایه­گذاران و مسئولین سیما، از این رسانه پخش نشد. صداوسیما هم طبق روال قراردادهایش مسئولیتی در قبال هزینه­ های تولید این گروه از تولیدات تلویزیونی ندارد. یعنی اگر به هر دلیل نامربوط به صداوسیما، از این رسانه پخش نشود، مسئولیت هزینه­ ها بر عهدة سازندگان و سرمایه­ گذاران است. تقریباً همة تلویزیون­های دنیا همین گونه عمل می­کنند. پس از عدم توافق میان تهیه­ کنندگان قهوة تلخ و صداوسیما، این امکان برای آنها مهیا شد که تولید خود را مانند محصولات فرهنگی دیگر در شبکة خانگی عرضه کنند تا به هر ترتیب متضرر نشوند. این امکان هم از طریق وزارت ارشاد و در چهارچوب حمایت از محصولات فرهنگی تولید داخل و کمک به تهیه­ کنندگان فراهم گردید که تا مدتی مطابق روال معمول این عرضه ادامه یافت. اما در کنار این روند، برخی مسائل حاشیه­ای هم در رابطه با این مجموعه دامن زده شد که در جای دیگر قابل بررسی و تحلیل است که چرا در حوزة فرهنگ این گونه رفتارهای ناصواب باب شده و یا باب می­شود و آن هم برای منافع شخصی.

از جملة این حاشیه­ها، چنان که اشاره شد، استفاده از نام و آوازه و موقعیت اشخاص بوده است که می­توان آن را به «تأمین اعتبار معنوی» (در کنار تأمین اعتبار مادی که به طرق دیگر دنبال می­شود) تعبیر کرد. شاید نتوان به صاحبان این کالا ایراد گرفت که چرا چنین می­کنند اما به افراد هدف، و مخصوصاً آنان که در دستگاه­های فرهنگی مانند وزارت ارشاد صاحب موقعیت هستند، می­تواند تذکر شدید داد که آیا رواست اعتباری که از سوی نظام جمهوری اسلامی نزد آنان امانت گذاشته شده، به راحتی در هر جایی عرضه شود و صرف وجهه­پردازی دیگران گردد؟

به نظر می­رسد جریانی خاص با اهداف و مقاصد و منافع مشکوک در پی سوء استفاده از امکانات فرهنگی و مادی و استعدادهای کشور برآمده و از هر امکانی برای رسیدن به مقاصد خود استفاده می­کند و در این مسیر فضای فرهنگی کشور را به انواع رفتارهای نادرست و فسادآور می­ آلاید. در برابر این جریان که مروج «نفاق فرهنگی» است که باید ایستاد و بسیار هوشیار بود که فریب اغواها و ترفندهای زیرکانة آن را نخورد. 

 

آقای خاتمی؛ لطفا این نامه را امضا کنید
با سلام خدمت ملت شریف و شهدپرور ایران بنده سید محمد خاتمی زاده ۲۱ مهر ۱۳۲۲،  سومین فرزند سید روح الله خاتمی و پنجمین رئیس جمهور ایران هستم که طی دو دوره بین سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ ریاست جمهوری این کشور را بر عهده داشتم. نمی دانم آن روز با شکوه را به خاطر دارید یا نه. روزی که با حمایت جوانان، زنان و روشنفکران در سطح کشور با کسب حدود هفتاد درصد آراء توانستم ردای خدمت را بر تن کنم.

ردایی که به دست آوردنش به مراتب آسانتر از بخشیدنش بود. فردای ۲ خرداد ۱۳۷۶ وقتی سفارش دوختن ردایی جدید را می دادم فکر نمی کردم که روزی حتی بعد از واگذاری مسئولیت، باید پاسخگوی تمام حرکات و سکناتم باشم. حتی برای حضور در مراسم دامادی پسر یکی از دوستان!

وقتی خود را در پاستور دیدم احساس کردم به خیلی ها مدیون هستم. اما دقیقا نمی دانستم به چه کسانی و به چه مقدار. گاهی اوقات که افراد برای گرفتن امتیازی به ازای خدمتی که به من کرده بودند می آمدند، جمله استاد در گوشم طنین افکن می شد که "سعی کن شیفته خدمت باشی نه تشنه قدرت". به یاد دارم روزی که شهید بهشتی مرا به امامت مرکز اسلامی هامبورگ می فرستاد چند لحظه ای به چشمانم خیره شد. شاید می خواست متذکر شود که " شیفته خدمت باش نه تشنه قدرت".

۲ تیر ۱۳۸۴ را هرگز از یاد نخواهم برد. روزی که به سرعت به نفع فردایی سرنوشت ساز سپری می شد. فردایی که 4 سال تمام طول کشید تا به غروب برسد و تنها امید واهی من سپیده دم 23 خرداد 1388 بود.

۲۲ خرداد ۱۳۸۸طولانی ترین روز عمر من بود. حتی طولانی تر از ۲ خرداد ۱۳۷۶. به هر حال در سال ۷۶ اگر انتخاب نمی شدم چیز خاصی را ازدست نمی دادم اما اگر دهمین انتخابات ریاست جمهوری را آن طور که فکر می کردم به پایان نمی رسید همه چیز خراب می شد. چون همه پلهای پشت سرم را تا آن لحظه خراب کرده بودم. همه اعتبار گذشته خود را برای فرد که نه ، برای گروهی موسوم به جنبش سبز خرج کرده بودم. همه اعتبارم را. آری، همه اعتبارم . هر آنچه که از نام پدرم برایم باقی مانده بود. پدری که بنیانگذار جمهوری اسلامی در پیامی وی را «یکی از چهره‌های تقوا، خلوص و ایمان» توصیف کرد. هرآنچه که استاد شهید بهشتی به اعتبارم افزوده بود. هرآنچه که مردم با انتخاب خود به آن اعتبار بخشیدند و هر آنچه که تا آن روز به دست آورده بودم.

می خواهم در آستانه سالروز ورود آن وجود مقدس در خاکی مبارک، اعترافاتی را در پیشگاه مردم شریف ایران داشته باشم. پیشاپیش امیدوارم همه عزیزانی که روزی به واسطه لباسی مقدس به من احترام می گذاشتند، لذت عفو را در قیاس با انتقام بچشند.

هرگز خودم را به خاطر خون دلهایی که به مقام معظم رهبری در دوران صدارتم دادم نمی بخشم. اصرار به رهبر انقلاب برای تصمیم گیری باب میل من در اتفاقات کوی دانشگاه و قانون مطبوعات و... را فراموش نمی کنم. هرگز خودم را به خاطر افکار و اعمالی که دشمنان انقلاب را شاد و امیدوار می کرد نمی بخشم. هرگز حمایت معنوی خودم را از افردی که در نشست برلین حضورفعال داشتند را فراموش نمی کنم.هرگز خودم را...

من نیز مانند شما مردم عزیز فراموش نخواهم کرد تلاشم را در دفاع از آقای ابطحی و حجاریان و تاجزاده. کسانی که تنها قسمتی از افکارشان افتضاحات فتنه ۱۳۸۸ را پدید آورد. شاید که نه، بایستی پیش از عملیاتی شدن افکار دوستانم که می دانستم چه فاجعه ای به بار خواهد داد اعلام برائت می کردم.

از ملت صبور ایران عاجزانه خواهشمندم مرا به خاطر کوتاهی در فاصله گرفتن از اشراری که عاشورای ۱۳۸۸ را رقم زدند ببخشند. سکوتی که به مراتب بیشتر از حمایت رسمی کمکشان بود. سکوتی که از فریادهای منافقین بر علیه انقلاب عزیز بلندتر بود. کاش سکوت علی(ع) را می فهمیدم. کاش قبل از فریاد امت بیدار می فهمیدم که هر سکوتی ممدوح نیست.

این توبه نامه را نه از ترس محاکمه و نه از ترس راهی نداشتن برای برگشت که تنها برای حلالیت از داغدیدگان فتنه سال گذشته می نویسم. داغدیدگان نه فقط کسانی که جراحت دیده اند که زخم دل خوردگان را بیشتر شامل می شود.  این بار واقعا تصمیم گرفتم که خودم باشم. پسر سید روح الله خاتمی. شاگرد شهید بهشتی. معتمد تمام ملت فهیم ایران. همان خاتمی که سال 75 به فرمان مقام معظم رهبری افتخار عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی نصیبش شد. می خواهم دوباره مردم به من اعتماد داشته باشند نه برای انتخاباتی مجدد که برای داشتن قلبی آرام. امیدوارم دوباره بتوانم اعتماد رهبر انقلاب را با رفتاری صادقانه به خود جلب کنم.

 

انتقادشدید ۲مرجع تقلید از بانکها
آیت الله مکارم شیرازی گفت : برخی بانکها برای کسب درآمد بیشتر ، به راه غیر شرعی متوسل می شوند .
به گزارش کلمه به نقل از واحد مرکزی خبر این مرجع تقلید در دیدار رئیس شورای هماهنگی بانکها افزود تنها قید عبارات معاملات شرعی در عقود بانکی کافی نیست بلکه باید به آنها عمل کرد ولی متاسفانه بر خلاف فعالیتهای خوبی که انجام شده ، بانک ها به سمت بانکداری غربی حرکت می کنند و برای درآمد بیشتر از راههای شرعی خارج می شوند .

آیت الله مکارم شیرازی با بیان اینکه از عملکرد برخی بانک ها شکایاتی به ما می رسد افزود : عقود شرعی در برخی معاملات بانکی رعایت نمی شود و متاسفانه این روند رو به گسترش است که در صورت رعایت نشدن اصول این عقود ، معاملات عین رباخواری خواهد بود .

وی تصریح کرد : برخی بانک های خصوصی هم با دریافت سودهای زیاد و جریمه های غیرشرعی و حتی جریمه بر جریمه ، ‌خاطرات بدی را در اذهان مردم ایجاد می کنند .

این مرجع تقلید خطاب به مسئولان بانک ها با بیان اینکه از مال مردم باید برای رفاه مردم استفاده شود گفت : بانکها باید قرض الحسنه حساب های جاری را بیشتر کنند .

آیت الله نوری همدانی هم در دیدار رئیس شورای هماهنگی بانک های کشور گفت : حرام خدا هیچ گاه با تغییر الفاظ و نوع بیان ، حلال نخواهد شد .

این مرجع تقلید با انتقاد از شیوه پرداخت و دریافت سود در بانک ها گفت : دریافت جریمه دیرکرد به ازای هر روز تاخیر در پرداخت اقساط و پرداخت سود به سپرده های مردم با این شیوه ای که در بانکها معمول است عین رباخواری است .

 



 

ما دسته جمعي خودكشي كرده ايم
يك سلطنت طلب مقيم آمريكا تصريح كرد پسر دوم محمدرضا پهلوي قرباني دعواي حيدري نعمتي شده است.

به گزارش کلمه ، مهرانگيزكار همسر سيامك پورزند درباره عليرضا پهلوي كه به تازگي با شليك گلوله اي در بوستون خودكشي كرد- يا كشته شد- مي نويسد: مادرم مي گفت پسر دوم شاه جنم دارد. به پدر بزرگش رضاخان رفته و مي تواند ايران را نجات دهد. آن زمان نمي فهميدم چرا بايد يك بچه دو سه ساله كه گفته مي شد شكل رضاشاه است بايد ايران را نجات دهد. بعدها دعواهاي حيدري نعمتي اتفاق افتاد و همچنان ادامه دارد و بچه اي كه او به چشمهايش اميد بسته بود دو سه روز پيش به ضرب گلوله اي مغز خود را پريشان كرد. كجا؟ در بوستون آمريكا. جائي كه شاه مورد علاقه مادرم و به تعبير او ناجي ايران پناه گرفته بود.

وي اضافه مي كند: تا دو سه روز پيش عليرضا پهلوي فقط همشهري من در بوستون بود. اي كاش به او مي گفتم همه ما تاج و تخت از دست داده ايم. به ما شبيخون زده اند. عليرضا پهلوي پس از مرگ گويي عضوي از خانواده ام شده و احساس مي كنم خويشاوندي را از كف داده ام. تبعيد هولناك است. شاه و گدا اينجا از درد مشتركي رنج مي برند. اينجا شاهان به همان اندازه گدايان، توجه و اعتنا را گدايي مي كنند. تبعيدي در هر موقعيتي كه هست تنهاست، گاه در خيال از كاه، كوه مي سازد و گاه از كوه كاه. شايد به تعبير هوشنگ اسدي ]سلطنت طلب[ ما او را كشته ايم. ولي اين تعبير روي ديگري هم دارد كه هوشنگ از واگويي اش طفره مي رود. روي ديگر اين است كه ما دسته جمعي خودكشي كرده ايم ]![ اراده عليرضا بر نيستي كه رهرو راه انتخابي خواهرش ليلا شد، جاي بحثي باقي نمي گذارد كه اعضاي خانواده پهلوي نتوانسته اند از زندگي دور از ايران با وجود برخورداري از ثروت و امكانات بسيار لذت ببرند.

وي آنگاه تلاش كرد از اين خودكشي يا تسويه حساب خانوادگي سمبل مبارزات اپوزيسيوني بسازد!

در همين حال، سايت ضد انقلابي ايران گلوبال هم اين سوال را پيش كشيده كه «آيا بايد از خودكشي اعتراضي در ميان اپوزيسيون حمايت كرد؟»! و در پاسخ نوشت:عليرضا پهلوي در بوستون خودكشي كرد. بعضي ها تحليل هاي روانشناسي ارائه و بعضي هم آن را اعتراض سياسي عنوان و خودكشي اعتراضي در نوع خود با اهميت است چرا كه به عنوان يك پارادايم اعتراضي ممكن است در جنبش سبز مطرح شود.

نويسنده اين مطلب نبوغ آميز در عين حال چند سطر از فاز خودكشي دنده عقب گرفت و نوشت: به جاي خودكشي، راه نافرماني را بيشتر مي پسندم. مثلاً مي توان در ايران خمس و زكات نداد يا به جاي اعتصاب غذا در زندان، اقدام به روزه خواري در ماه رمضان كرد ]![ راه خودكشي حتي نبايد به عنوان آخرين راه تلقي شود. هر يك نفري كه در خودكشي اعتراضي از دست برود، سرمايه اي از جنبش سياسي و مدني است كه از دست مي رود.

يادآور مي شود تلاش براي شستن آبروريزي جديد در ميان محافل ضدانقلاب و نسبت دادن مرگ عليرضا پهلوي به اعتراض سياسي و... در حالي است كه نامبرده اساساً در باغ بحث هاي سياسي نبوده و آخرين خبر منتشره درباره وي، صرفاً از افسردگي او به خاطر غرق شدن معشوقه اش در دريا حكايت مي كرده است. از سوي ديگر اگر خودكشي به معناي اعتراض سياسي در ميان سلطنت طلبان جايي داشت علي القاعده رضا ربع پهلوي به اين كار سزاوارتر بود كه فعلاً وقت خودكشي ندارد و مشغول بالا كشيدن اموال غصبي خاندان پهلوي (اموال غارت شده از ملت ايران) است.

 



 

اظهارات عجیب قائم مقام کروبی!
قائم مقام كروبي در حزب اعتماد ملي گفت: اصلاحات جرياني است كه با خط امام پيوند ناگسستني و با تفكر نوراني بنيانگذار انقلاب رابطه مستقيم دارد.


منتجب نيا همچنين در واكنش به اظهارات دبير شوراي نگهبان كه به اعتبار نقش آفريني اصلاح طلبان در فتنه سال گذشته، اعلام كرده بود آنها حق حضور در انتخابات ندارند، گفت: شوراي نگهبان از لحاظ شرعي و قانون اساسي نبايد وارد مسائل جناحي و قطبي شود و در اين زمينه اظهارنظر كند زيرا عملكرد اين نهاد مهم نظام را به طور كلي زير سؤال مي برد. ما معتقديم كشور داراي قانون اساسي است اما بايد پرسيد كدام يك از گفتار اين آقايان منطبق با قانون اساسي است.


اين اظهارات در حالي از سوي منتجب نيا عنوان شده كه دشمنان خوني خط امام- از سلطنت طلب ها گرفته تا منافقين و بهائيت و چپ هاي آمريكايي- طي 18 ماه گذشته بارها خيانت كروبي به امام و انقلاب را مورد ستايش و تمجيد قرار داده اند. همچنين حتماً آقاي منتجب نيا به خاطر دارد كه وقتي سال گذشته كروبي به همراه موسوي و خاتمي، اوباش ضدانقلاب را دعوت به خودنمايي در راهپيمايي روز قدس كرد، همين اوباش به نفع آمريكا و رژيم صهيونيستي شعار داده و روي شعار بنيادين «جمهوري اسلامي» خط كشيدند يا در 16 آذر به تصوير حضرت امام بي حرمتي كردند و در ادامه خط وقاحت، به ساحت امام حسين(ع) در روز عاشورا تعرض كردند.


اكنون از آقاي منتجب نيا بايد پرسيد جاده صاف كني براي اين حرمت شكني ها، همراهي با تفكر نوراني حضرت امام بود يا سواري دادن به استكبار و گروهك هاي ضد امام؟ و آيا اين تحركات را مي توان به حساب رفتار و رقابت هاي جناحي گذاشت؟ يا اگر شوراي نگهبان طبق رسالت خود نسبت به اين تحركات ابراز بيزاري كرد، مي شود نام رفتار جناحي بر آن گذاشت؟ يعني اگر جماعتي خواستند كشور را به آمريكا و انگليس و اسرائيل بفروشند، بايد سكوت كرد چون ممكن است همان پياده نظام مزدور- و بعضاً بي جيره و مواجب- انگ رفتار جناحي بزنند؟ وقتي سروش از حاميان اصلي دبير كل اعتماد ملي در انتخابات، فقه و فقاهت و جمهوري اسلامي اين ميراث بزرگ حضرت امام را با گروهك طالبان مقايسه كرد، امثال آقاي منتجب نيا در كدام لاك خزيده بودند؟! و آن روز كه اوباش دنبال سرنگوني جمهوري اسلامي و تغيير قانون اساسي بودند، نظاير اين آقا جز به حماله الحطبي اوباش مشغول بودند؟ آنها حتي همين امروز هم حاضر نيستند از جريان فتنه گر و برانداز ابراز برائت كنند چون بدان آلوده اند.

 



 

کمک مالی واحد سنندج دانشگاه آزاد به یک گروه تجزیه طلب

 

کمک مالی واحد سنندج دانشگاه آزاد به یک گروه تجزیه طلب

 

اتفاقات جدید در برخی شهرهای کشور پیرامون دانشگاه آزاد ضرورت ایجاد اصلاحات ساختاری در این مجموعه سیاسی اقتصادی بزرگ و وسیع را بیش از پیش نمایان می‌کند.


خبرنگار کلمه کسب اطلاع کرده است که گروهي به نام «پيشرو» در دانشگاه آزاد واحد سنندج فعاليت هايي را در قالب انتشار نشريه، برگزاري كلاس هاي موسيقي، تئاتر و آموزش زبان كردي برگزار مي كند و در لواي اين اقدامات اقدام به تبليغ تشكيل كردستان واحد(متشكل از مناطق كردنشين ايران، عراق، تركيه و سوريه) مي كند.

گفتني است با وجود اينكه اعضاي اين گروه از فعالان جريان موسوم به سبز در فتنه سال گذشته بوده اند و هم اكنون نيز به صورت آشكار اقدام به تبليغ و تقويت قوميت گرايي و تجزيه طلبي مي كنند، اما مسئولين اين دانشگاه نه تنها از فعاليت هاي اين گروه جلوگيري نكرده بلكه برخي اخبار حاكي از كمك مالي دانشگاه آزاد واحد سنندج به اين افراد را دارد.



 

دفاع برادر زن جاسبی از دانشجوی پولی
رييس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي پذيرش دانشجوي پولي در دانشگاه‌هاي دولتي را در مجموع به نفع آموزش عالي كشور دانست و گفت: با تصويب اين قانون از امكانات بالقوه‌اي كه در كشور وجود دارد براي پاسخ به داوطلبان به خصوص در مقاطع تحصيلات تكميلي فوق ليسانس و دكترا استفاده مي‌شود.

علي عباسپورتهراني‌فرد در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، درباره تصويب نهايي پذيرش دانشجوي پولي در دانشگاه‌هاي دولتي توسط شوراي نگهبان، تصريح كرد:‌ در حال حاضر به دليل عدم توانايي دولت در تامين اعتبار كافي براي تحصيل تعداد بيشتري دانشجو در دانشگاه‌هاي دولتي شاهد وجود ظرفيت‌هاي خالي در اين دانشگاهها هستيم.

نماينده مردم تهران ادامه داد: براي نمونه ظرفيت يك رشته مهندسي در دانشكده فني تهران 110 نفر اعلام مي‌شود، در صورتي كه اساتيد، امكانات و فضاي آموزشي موجود بسيار فراتر از اين است و يا در مقطع دكترا در همين دانشگاه تعداد محدودي دانشجو پذيرش مي‌شود، در صورتي كه توان اساتيد و توان تحقيقاتي بسيار بالاتر از اين است، در ساير دانشگاه‌ها اصلي مانند دانشگاه صنعتي شريف و دانشگاه اميركبير هم شرايط به همين شكل است.

رييس كميسيون آموزش افزود: اين در حاليست كه تعداد زيادي از داوطلبان ورود به دانشگاه به دليل عدم پذيرش نهايتا براي ادامه تحصيل به كشورهايي نظير مالزي،


ارسال توسط arman
آخرین مطالب

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 42
بازدید کل : 7821
تعداد مطالب : 189
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1